
یک ذرت (که اینجا صرفا با آبجوش طبخ میکنند) خریدیم و در این حین دکترپسر(که اسمش ولکان بود) توضیح داد که آنچه من دیده ام تنها بخشی کوچک از ساحلهای متنوع چشمه بوده است و بزودی مرا با قسمتهای دیگر هم آشنا خواهد کرد! بعد ادامه داد که بهتر است خودم را برای یک شنای حسابی در آب سرد آماده کنم! راستش زیاد حرفش را جدی نگرفتم. خب، حدس میزدم که آب سرد باشد، اما نه تا این حد! اما وقتی به ساحل مذکور رسیدیم؛ همین که وارد آب شدم مثل این بود که در حوضچه سونای سرد رفته ام؛ زیر این آفتاب گرم تابستانی حتی تصورش را هم نمیکردم! پس از دقایقی به علت سردی آب زودتر بیرون آمدم و منتظر شدم تا ببینم دیگر در برنامه این دو دکتر چه چیزی جای دارد. اینبار یک بستنی سنتی گرفتیم تا در این حین ولکان باز ذهن من را برای بخش بعدی برنامه شان آماده کند! خب، آب گرم دریا را که دیدم، در آب سرد هم که شنا کردم؛ دیگر چه جور ساحلی میخواهد در این شهر وجود داشته باشد؟ لذا فکر نمیکردم چیز خاصی باشد، اما خودش اصلی ترین قسمت را ساحل بعدی میدانست و اسمش را هم گذاشته بود "سونای کامل طبیعی"! سونای طبیعی؟ هیچ تصوری نداشتم و راستش را بخواهید اگر خودم حضور نداشتم، محال بود باور کنم! اما طولی نکشید که به ساحل بعدی رسیدیم.
همینکه وارد آب شدم همه چیز دستم آمد! تازه فهمیدم که نام چشمه را چندان هم بی دلیل بر این شهر نگذاشته اند! سونای طبیعی به این شکل بود که آب قسمتی از دریا حسابی سرد بود و در چند قدمی همانجا، گرمای آب بدنت را میسوزاند! حتی میشد خودت را طوری روی آب نگه داری که پاهایت گرم و سرت سرد شود! فهمیدنش زیاد سخت نیست که دریای این شهر مملو از چشمه های معدنی مختلف است که حالا در این قسمت خاص با هم ترکیب شده است. به راستی که این شهر یک سونای طبیعی بزرگ است!


میگفتم؛ رفتیم به سمت کافه ای سنتی. قهوه ترکی نوشیدیم و ... .ساکت! ببخشید، هوا تاریک شد و من آماده شدم تا با اتوبوس به ازمیر برگردم. سیستم حمل و نقل اینجا همیشه آماده است و میتوانید با اتوبوس، اتوموبیل و یا حتی کشتی و قایق به شهر یا حتی کشورهای همسایه بروید. در کل چشمه درکنار زیبایی های طبیعی ای که داراست، با جدیت به عنوان یک شهر توریستی مورد توجه دولت ترکیه قرار گرفته است. امکانات توریستی مناسب در کنار همه ساحلها قرار دارد و البته برای ما شاید از همه عجیب تر آنکه همه جا حسابی تمیز و مرتب است!
منبع : لست سکند